سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و جسارت به اهل بیت او

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مسدس

ای امـت رسـول، قـیـامت به پـا کـنـید            لبـریـز، جـام دیده ز اشک عـزا کـنـید

در مـاتـم پـیـمـبـر و تـنـهـایــی عــلـی            باید برای حـضـرت زهـرا دعـا کـنید


داغ پیغمبر است و بلایی‌ست بس عظیم

حیدر غــریب گشتـه و زهـرا شده یـتـیم

خـتم رسل به سوی جـنان می‌کند سفر            جان جـهـانیان ز جـهـان می‌کـند سفر

ریزید خون ز دیده که در آخـر صفر            کز پیکر وجود، روان می‌کـنـد سـفـر

دریای اشک، ملک خداوند سـرمد است

بــاور کنیــد روز عــزای مـحـمّـد است

جان جـهـان ز پـیـکـر هستی جدا شده            خاموش، شمع محـفـل نـورالهدی شده

ملک خداست غرق در اندوه و اضطراب            واویـلـتــا عــزای رســول خــدا شــده

عــالـم ز دود فـتـنـه سـیـه‌پـوش می‌شـود

حــقّ عــلـی و آل، فـرامــوش می‌شــود

بـاور کنید قامت حـیـدر خـمـیـده است            رنگ از عذار حضرت زهرا پریده است

بـاور کـنـید بغض حسن مانده در گلو            خونِ ‌دل حسین به صورت چکیده است

خورشید، رنگ باخته و روز، چون شب است

یک کربلا غم است که در قلب زینب است

سوگ رسول یا که غم بی‌نهایت است            یا نـقـشـۀ شکـستـن رکن هـدایت است

تیغ سقیفه گشته حمایل به دست خصم            او را هوای حمله به بیت ولایت است

امت پس از نـبـی ره طغـیـان گـرفـته‌اند

با دست فـتـنـه دامن شیـطـان گـرفـتـه‌اند

پیغمبری که دست دو عـالم به دامنش            با آن که آب غسل نخـشکـیده بر تنـش

آزرد بــاغ لالـه‌اش از نـیـش خـارهــا            دیدند حمله‌های خزان را به گـلـشنـش

اجـر رسـالـتـش چه قَـدَر ظـالـمـانـه بود

بـر دست دخـتـرش اثــر تـازیــانــه بود

مـردم درِ سـرای عـلـی را نـمی‌زنـنـد            جـز بـا لـگـد به بیـت ولا پـا نمی‌زنند

سلمان کجاست؟ بوذر و عمار کو؟ چرا            اینان سری به حجـرۀ زهـرا نمی‌زنند

دیگر مدینه داده ز کف شور و حـال را

کــس نــشــنـود صــدای اذان بـــلال را

ای آسمان بگرد و دل از غصه چاک کن            خود را نهان چو جسم پیمبر به خاک کن

دستی برون ز خاک کن ای خـتم انبیا            اشک غم حسین و حسن را تو پاک کن

بی‌تو جـهـان دچـار بـلایـی عـظـیـم شـد

بـردار سـر ز خـاک! که زهــرا یتـیم شد

افـتـاده پشت سر همه آیات ذوالجـلال            قرآن چو حرمت نـبـوی گشته پایـمال

اجـر نـبـی به کـشـتـن زهـرا ادا شـود            زهـرا زنـد به پـشت درِ خانه بـال‌بـال

حامی دین و یار ولی کـیـست؟ فـاطـمـه

اول شهـیـد راه عـلـی کـیـسـت؟ فـاطـمه

یارب! به اشک چشم علی، خون فاطمه            آن فاطمه که عرش خدا راست قـائمه

بیش از هزارسال، شب و روز و ماه و سال            دارد به این دعا همه شب شیعه زمزمه

بـا تـیـغ مـهـدی‌اش دل ما را صـفـا بـده

بـر سـیـنـۀ شـکــسـتـۀ زهـرا شـفــا بــده

اسـلام، سـرشـکـسـتـۀ اعـدا نـمی‌شـود            مِـهـر عـلـی بـرون ز دل مـا نمی‌شود

درمـان زخـم سیـنـۀ مجروح اهـل‌بیت            جـز با ظـهـور مهـدی زهـرا نمی‌شود

«میثم» هماره باشدش این ذکر بر زبان

عجّــل علـی ظهـورک یا صاحب‌الزمان

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



بی‌تو جـهـان دچـار بـلایـی عـظـیـم شـد            بـردار سـر ز خـاک! که زیـنب یتـیم شد